loading...
شهر هزارچهل
محمد جهانیان بازدید : 4 جمعه 22 دی 1391 نظرات (1)

گنجشکی با عجله و تمام توان، به آتش نزدیک می شد و برمی گشت !
پرسیدند : چه می کنی؟
پاسخ داد : در این نزدیکی چشمه آبی هست و من مرتبنوک خود را پر از آب می کنم و آن را روی آتش می ریزم !
گفتند : حجم آتش درمقایسه با آبی که تو می آوری بسیار زیاد است! و این آب فایده ای ندارد !
گفت : شاید نتوانم آتش را خاموش کنم، اما آن هنگام که خداوند می پرسد : زمانی که دوستتدر آتش می سوخت تو چه کردی؟ پاسخ میدم : هر آنچه از من بر می آمد!

 

دوستی؛

نه در ازدحام روز گم می شود نه در سکوت شب،

اگر گم شد هرچه هستدوستی نیست . . .

محمد جهانیان بازدید : 3 شنبه 25 آذر 1391 نظرات (0)

 

 

بخون خوشت میاد

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است...

به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او در میان بگذارد.

به این خاطر نزد دکتر خانوادگی شان رفت و با او مشکل را در میان گذاشت.

دکتر گفت:برای این که بتوانی دقیق تر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است،آزمایش ساده ای وجود دارد.این کار  را انجام بده و نتیجه را به من بگو:ابتدا در فاصله 4متری او بایست و با صدای معمولی ،مطلبی را به او بگو و اگر نشنید در فاصله 3متری به همین ترتیب تا بالاخره جواب دهد.

آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود.مرد به خودش گفت:الان فاصله ما حدود 4متر است.بگذار امتحان کنم.سپس با صدای معمولی از همسرش پرسید(خانم شام چی داریم؟)جوابی نشنید،بعد بلند شدو یک متر جلوتر به سمت آشپزخانه رفت ودوباره همان سوال را پرسید وباز هم جوابی نشنید.باز هم جلوتر رفت وبه درب آشپزخانه رسید و سوال کرد باز هم جوابی نشنید تا این که به نزدیک همسرش رسید و پرسید (خانم شام چی داریم؟) همسرش گفت:مگه کری ؟!برای چهارمین بار میگم خوراک مرغ؟!

حقیقت به همین سادگی و صراحت است.مشکل ،ممکن است آن طور که ما همیشه فکر می کنیم،در دیگران نباشد،شاید در  خودمان باشد.

 

محمد جهانیان بازدید : 9 پنجشنبه 09 آذر 1391 نظرات (2)

 

فقر چیست؟
میخوام بگویم فقر چیست،
فقر چیزی است که همه جا سر می کشد،
فقر،گرسنگی نیست،عریانی هم نیست،
فقر چیزی را" نداشتن" است،ولی آن چیز پول نیست،طلا و غذا نیست،
فقر همان گرد وخاکی است که بر کتابهای فروش نرفته ی یک کتابفروشی می نشیند،
فقر ،تیغه های برنده ماشین بازیافت است که روزنامه های برگشتی را خورد میکند،
فقر ،کتیبه سه هزار ساله ی است که روی آن یادگاری نوشته اند،
فقر ،پوست موزی است که از پنجره یک ماشین به خیابان انداخته می شود،
فقر همه جا سر میکشد،
فقر ،شب را "بی غذا" سر کردن نیست،
فقر،روز را "بی اندیشه"سر کردن است.

تعداد صفحات : 5

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 34
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 28
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 28
  • بازدید ماه : 28
  • بازدید سال : 37
  • بازدید کلی : 2,121
  • کدهای اختصاصی

    پیغام ورود و خروج

    دریافت کد جملات شریعتی
    نایت اسکین-جملات شریعتی