loading...
شهر هزارچهل
جواد قلی تبار بازدید : 32 جمعه 04 اسفند 1391 نظرات (2)

روزی روزگاری، جزیره ای بود که تمام احساسات در آنجا زندگی می کردند. شادی ، غم ، دانش و همچنین سایر احساسات مانند عشق. یک روز به احساسات اعلام شد که جزیره غرق خواهد شد. بنابراین همگی قایق هایی را ساختند و آنجا را ترک کردند. بجز عشق. عشق تنها حسی بود که باقی ماند. عشق خواست تا آخرین لحظه ممکن مقاومت کند. وقتی جزیزه تقریبا غرق شده بود، عشق تصمیم گرفت تا کمک بخواهد 
ثروت در قایقی مجلل در حال عبور از کنار عشق بود 
عشق گفت: می توانی من را هم با خود ببری؟
ثروت جواب داد: در قایقم طلا و نقره زیادی هست و جایی برای تو وجود ندارد 
عشق تصمیم گرفت از غرور، که او هم سوار بر کشتی زیبایی از کنارش در حال عبور بود در خواست کمک کند 
-"غرور، لطفا کمکم کن"
غرور جواب داد:"عشق، من نمی توانم کمکت کنم . تو خیس هستی و ممکن است به قایقم آسیب برسانی"
غم نزدیک بود ، بنابراین عشق در خواست کمک کرد،" اجازه بده همراهت بیایم" 
غم جواب داد:" اه...عشق من خیلی غمگینم و نیاز دارم تنها باشم"
شادی هم از کنار عشق گذشت و بقدری شاد بود که حتی صدای در خواست عشق را نشنید
ناگهان صدایی به گوش رسید،" بیا عشق، من تو را همراه خود خواهم برد" صدا، صدای پیری بود. عشق درود فرستاد و به حدی خوشحال شد که فراموش کرد مقصدشان را بپرسد. وقتی به خشکی رسیدند، پیری راه خودش را در پیش گرفت.عشق با علم به اینکه چه قدر مدیون پیریست از دانش که مسنی دیگر بود پرسید: "چه کسی نجاتم داد؟ "
دانش جواب داد:" زمان بود
عشق پرسید:" زمان؟ اما چرا نجاتم داد؟ 
دانش با فرزانگی خاص و عمیقی لبخند زد و جواب داد: " زیرا تنها زمان است که توانایی درک ارزش عشق را داراست

ارسال نظر برای این مطلب
این نظر توسط ava در تاریخ 1391/12/04 و 21:14 دقیقه ارسال شده است

و عشق

صدای فاصله هاست.

صدای فاصله هایی که غرق ابهامند.

نه,صدای فاصله هایی که مثل نقره تمیزند

وبا شنیدن یک هیچ میشوند کدر.

همیشه عاشق تنهاست.

و دست عاشق در دست ترد ثانیه هاست.

و او وثانیه ها میروند آن طرف روز.

و او و ثانیه ها روی نور می خوابند.

و او و ثانیه ها بهترین کتاب جهان را به نور می بخشند.

و خوب می دانند که هیچ ماهی هرگز

هزار و یک گره رودخانه را نگشود.
سهراب سپهری
پاسخ : خیلی زیبا بود.ممنون

این نظر توسط الناز شاکردوست در تاریخ 1391/12/04 و 14:24 دقیقه ارسال شده است

در عین چرت بودن جالب هم بودشکلک
پاسخ : من که نفهمیدم این تعریف بود یا انتقاد ولی ممنون


کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    پیوندهای روزانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 42
  • کل نظرات : 26
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 31
  • آی پی دیروز : 9
  • بازدید امروز : 25
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 25
  • بازدید ماه : 25
  • بازدید سال : 34
  • بازدید کلی : 2,118
  • کدهای اختصاصی

    پیغام ورود و خروج

    دریافت کد جملات شریعتی
    نایت اسکین-جملات شریعتی